مقایسة معرفت شناسی صدرا و کانت(2)


 

نويسنده: رسول برجیسیان




 
در قسمت قبل به معلوم بالذات و معلوم بالعرض اشاره نمودیم و گفتیم که معلوم بالذات برای صور ادراکی به این معناست که برای این صور نحوه ای دیگر از وجود نمی توان متصور شده و وجود صورت ادراکی عین ماهیت آن بشمار می رود و تنها در وجود است که ماهیت و انیت یکی می شود, و این نسبت ذاتی میان علم و وجود است که صدرا در مقام علم حضوری و معلوم بالذات نشان می دهد.
صدرا در مورد حقیقت علم می گوید: «یشبه ان یکون العلم من الحقائق التی انیتها عین ماهیتها»10 علم از نظر صدرا ظاهر بالذات است؛ هرچیز از طریق علم نزد انسان و عقل او ظهور می یابد و شناخته می شود و حال آنکه چون علم از جنس وجود است نمی تواند به چیز دیگر ظاهر شود, همه چیز در پرتو نور وجود ظهور می یابد, اگر غیر از این بود جدای از اشکال تسلسل, مسئله کثرت بدون در نظر گرفتن چنین مبانی در علم, لاینحل باقی می ماند.
کلَّ شیء, یظهر عند العقل بالعلم به, فکیف یظهر العلم بشیء غیر العلم؟!11هر چیز در نزد عقل بوسیله علم ظاهر می شود پس چگونه علم به چیزی غیر از علم ظاهر شود.
در فلسفه صدرا همان قاعده ای که اختلاف معنا را در هر مرتبه ای از وجود سبب می شود همان قاعده نیز به آن معنا در یک واحد طولی وحدت می بخشد, منظور من از واحد طولی یک واحد ریاضی نیست چرا که مرتبه وجود را با واحد ریاضی نمی توان سنجید.
و این از آن جهت است که معنا در فلسفه صدرا نیز خود وجودی است و دارای وجود است که براساس قیام صدوری به وجود عائن آن بستگی دارد یعنی همان فاعل وجودی که در هر مرتبه بمعنای خود وجود می بخشد.
همة معلومات در فلسفه صدرا نسبت به نفس قیام صدوری دارند و از آنجا که وجود مقول به تشکیک است در نتیجه واقعیت زادة نفس انسان است اما نه بمعنای کانتی در اینجا صدرا شیء فی نفسه را در مقابل خود ندارد در این مرتبه در نزد صدرا حقیقت و واقعیت جدا نیست در فلسفه صدرا شیء مادی اخس مراتب وجود است و کمترین بهره را از واقعیت برده است در فلسفه صدرا هرچه بر مراتب وجود انسان افزوده شود از کثرت بسوی وحدت رهسپار است و ما در بحث بسیط الحقیقه با این بحث روبرو هستیم که: بدترین ترکیب وجدان و فقدان است و موجودی که این ترکیب را هم نداشته باشد واجد همه حقایق است, در واقع حقیقت و واقعیت در فلسفه صدرا تابع وجود است و از آنجا که معرفت وجودی مورد بحث قرار می گیرد و هیچگاه شما نمی توانید معرفت را بدون وجود در نظر بگیرید, خود بخود با مشکل دوآلیسم دکارتی روبرو نخواهید شد و حقیقت و واقعیت به اینگونه نیز مقول به تشکیک خواهد شد.
اگر معرفت شناسی براساس بحث در وجودشناسی در فلسفه صدرا توجیه می گردد چگونه می توان از معرفتی که دارای قیام صدوری به وجود شناسا هست به معرفتهای علم نظری و تجربی دست یافت؟ معرفت شناسی که در عرض حرکت می کند به علوم تجربی دست خواهد یافت, معرفت شناسی که در طول حرکت می کند به معرفت الهی دست خواهد یافت و انسانشناسی اصیل را به شما هدیه خواهد کرد. تمایز در معرفت شناسی صدرا بسیار مهم است, تصرف در وجود نتیجه هر دو علم است اما یکی در عوارض ماهوی تصرف پیدا کرده و دیگری در اصل وجود, تغییر عوارض ماهوی بنابر اصل حرکت جوهری از وجود نشئت می گیرد, که در هر مرتبة خود می تواند سبب این تغییر و حرکت باشد ولی برای بشر راه دوم با تغییر عوارض ماهوی راحتتر می باشد, بهمین جهت است که در اصل وجود کمتر خواهان تصرف خواهند بود.
توجه به تغییر عوارض ماهوی مستلزم غفلت از وجود و اصل وجود است, اما این غفلت لازمة تاریخ بشری است, بشری که در عرض معرفت شناسی خود حرکت می کند بدنبال راحتی در عالم امکان, این همه تلاش در عرصة وجود انجام می دهد. در طی مراتب اگر توجه به مرتبة بالا مورد غفلت واقع شود, دیگر جایی برای سلوک باقی نمی ماند.
ملاصدرا در اسفار به نکته ای اشاره می کند که شما می توانید این نکات را در آراء هوسرل, هایدگر و بعضی از اگزیستانسیالیستها بیابید و آن اینکه علم خود جزو مسائل وجود است:
العلم لیس امراً سلبیاً کالتجرد عن المادة، و لا اضافیاً بل وجوداً, و لا کل وجود بل وجوداً بالفعل لابالقوة, و لا کلّ وجود بالفعل بل وجوداً خالصاً غیر مشوب بالعدم, و بقدر خلوصه عن شوب العدم یکون شدة کونه علماً.12
عالم با علم و معلوم در نظر گرفته می شود و در واقع شما در یک تضایف و در یک ذات اضافه قرار می گیرید و در اتحاد علم و عالم و معلوم که هیچگاه بمانند دکارت در یک کپسول در بسته به نام ذهن گرفتار نخواهید شد تا بخواهید کوشش کنید که بیرون بیایید و هیچ راهی را برای بیرون آمدن خود نداشته باشید. در غرب با ظهور کانت شما تماماً می توانید احکام معرفتی را از احکام وجودشناسی جدا کنید و یکی را عرصه عقل نظری بدانید و دیگری را عرصه عقل عملی, ولی در فلسفه صدرا تنها از دریچة وجود است که می توانید به معرفت نگاه کنید و شما دارای احکام معرفتی جدای از احکام وجودشناختی نخواهید بود.
ملاصدرا در عبارت ذکر شده بحث علم را مطرح می نماید که علم امری سلبی مانند تجرد از ماده نیست و نه امری اضافی, بلکه وجودی, در این مرتبه هرچه شما به مراتب خالصتر علم دست پیدا کنید براساس آن ترکیب وجدان و فقدان در بحث بسیط الحقیقه, شما به بساطت بیشتر و در نتیجه به حقیقت بیشتری نایل می گردید. و علم شدت بیشتری پیدا کرده و کمتر با فقدان و عدم آمیخته می گردد و این حرکت چیزی به غیر از سلوک بطرف بسیط الحقیقه نیست. در این بحث حقیقت علم که یک امر طولی است اگر متوقف شود حجاب می گردد. در عرفان و بحث ملاصدرا ما هم دارای حجابهای ظلمانی هستیم و هم نورانی.
نظریات صدرا درباب معرفت و علم چنانکه گذشت تأثیر عمدة خود را بر روی مفسرین, فقها, متکلمین و طالبان حکمت بعد از او گذاشته است تا جاییکه شما می بینید در بحثهای مستقلات عقلیه ملاصدرا مراتب حکم را به مراتب وجود می داند, در تفسیر علامه طباطبایی بسیاری از آیات را در آینه اصالت وجود صدرا مشاهده می کند, و هم او تفسیری فلسفی به بعضی آیات اضافه می نماید. مثل اینکه مدتها مسلمین در فهم صحیح آیات به آنچه که صدرا ذکر می کرد, نرسیده بودند و افقهای جدیدی از معانی آیات بر روی مفسرین اینگونه گشوده می شود که صدرا در این مسیر جهت اینکه انسان نه در دام هلاکت خیالات باطل گرفتار شود و نه بدون بنیان محکم این سخنان را بدست دهد شیوه ای را که قبل از او سهروردی به او پایبند بود بحد اعلای خود رساند ملاصدرا مانند سهروردی به ارتباط متقابل میان تجربة عرفانی و تفکر منطقی کاملاً ملزم بود.
هرگونه فلسفه پردازی که به عالیترین تحقق روحانی رهنمون نشود جز سرگرمی عبث و بیهوده ای نیست. درست همانطور که هر گونه تجربه عرفانی که ورزش و پرورش نظری و فکری دقیق در فلسفه پشتوانة آن نباشد جز طریقی برای توهمات و انحرافات و گمراهی نیست.13
چنین بود عقیده استواری که وی از طریق تجربه شخصی خویش حاصل نمود. در این تجربه, فقط تلاقی عرفان و فلسفه بوسیلة تحقق اشراق ناگهانی وحدت نهایی عاقل و معقول _ بیننده و دیده شده _ و خود عقل انجام می یافت.14
آنچه که صدرا در جهت حقیقت علم عنوان کرده برای آنچه که مخصوص مشرقیان بوده تحولی عظیم ایجاد نموده است. نگاه امروزین به دین با توجه بنظر صدرا یک نگاه وجودی می شود, نگاه به خداوند بعنوان یک حقیقتی که حقیقت انسانی را در مشهد حضور او قرار می دهد تا از این طریق با شناخت این نفس که آینه حقیقت اوست به همان اندازه در همان مرتبه اتحاد پیدا نماید و از طریق این فنا در هر مرتبه به آن بسیط الحقیقه نزدیک شود و از فقدانهای کمالی خود یا عدمهای خود بکاهد.
تأثیر عمیق ملاصدرا بر تمامی علوم عقلی و حتی علوم وابسته به نقل, بعد از خود آشکار است. بسیاری از اخبار نقلی بعد از صدراست که تفسیر مورد قبولی پیدا کرده و برای صاحبان خرد فهم می گردد و مورد قبول واقع می شود, حتی شناخت ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین در معرفت شناسی وجودی صدرا معنایی بس عمیق پیدا می کند و «قرآن ناطق و شناخت حق به خود او» که از فرمایشات مولای متقیان علی(ع) است در بحث تشکیک وجود و اشتراک معنوی وجود قابل تفسیر می گردد و ملاحظه افعال و گفتار ائمه در آینه حکمت متعالیه ابعاد الهی خود را بر روی شیفتگان ولایت می گشاید.

پي نوشت ها :
 

۱۰. شیرازی, صدرالدین محمد, الحکمة المتعالیه فی الاسفار الاربعه العقلیه, ج ۳، تصحیح و تحقیق و مقدمه مقصود محمدی, باشراف سید محمد خامنه ای, ویراستار مقصود محمدی, تهران, انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا, ص ۳۰۵.
۱۱. همانجا.
۱۲. اسفار اربعه, ج ۳، انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا, ص ۳۲۳.
۱۳. کربن، هانری، مقدمه کتاب المشاعر صدرا، ص ۴ و ۵ و ۷.
۱۴. ایزوتسو, توشی هیکو, بنیاد حکمت سبزواری, انتشارات دانشگاه تهران, ص ۹ و ۱۰.
 


۱. شیرازی, صدرالدین محمد, رساله سه اصل, تصحیح سید حسین نصر, چاپ دانشگاه تهران, ۱۳۴۰.
۲. تصور و تصدیق, ترجمه و شرح فارسی با عنوان آگاهی و گواهی, مهدی حائری یزدی, چ ۲, تهران, ۱۳۷۶.
۳. المشاعر, با ترجمه فارسی عماد الدوله به تصحیح هانری کربن, چ ۲.
۴. اسفار اربعه, ج ۳، چاپ انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا.
۵. جوادی آملی, «رحیق مختوم»، شرح حکمت متعالیه.
۶. سهروردی, مجموعه مصنفات, ج ۱، تلویحات، به تصحیح هانری کربن, چ ۲.
۷. مجموعه مصنفات، ج ۱، المشارع و المطارحات, به تصحیح هانری کربن.
۸. دینانی, غلامحسین, وجود رابط و مستقل در فلسفه اسلامی, انتشارات شرکت سهامی انتشار.
۹. حلی, یوسف بن مطهر, کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد, مؤسسه اسلامی.
۱۰. سبزواری, ملاهادی, حاشیه اسفار, چاپ سنگی.
۱۱. فولکیه, پل, فلسفه عمومی, ترجمه یحیی مهدوی, انتشارات دانشگاه تهران.
۱۲. کانت, امانوئل، تمهیدات, ترجمه حداد عادل, انتشارات مرکز نشر.
۱۳. کرنه, اشتفان, فلسفه کانت, مترجم عزت الله فولادوند, انتشارات خوارزمی, ۱۳۷۶.
۱۴. برت, آرتور, مبانی مابعدالطبیعه علوم نوین, مترجم عبدالکریم سروش, انتشارات سروش.
منبع:www.aftab.ir